دومين نشست از سلسله نشستهاي جامعه و انرژي با موضوع اقتصاد انرژي، تنظيم گري و چالش هاي آن به همت اندیشکده تدبیر انرژی اتاق بازرگانی، صنايع، معادن و كشاورزي کرمان و مرکز امور اجتماعی منابع آب و انرژی وزارت نیرو و با همكاري مركز مطالعات سياستگذاري و برنامهريزي پژوهشگاه نيرو در هجدهم مهرماه 1400 برگزار شد.
بخش سوم- سخنان دکتر یداله سبوحی
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف
مفهوم تنظیم گری با سیاستگذاری و قانونگذاری تفاوت دارد و این مسئله در سطح تصمیمگیری کشور ما به خوبی درک نشده است و باعث شده چالشهای بزرگی در کشور ایجاد شود و مسائل بسیار مهم و پیچیدهای را در اقتصاد انرژی ایران داشته باشیم.
تنظیم گری نمیتواند در وضعیت موجود و در این چهارچوب به راحتی شکل گیرد مگر اینکه یک تحول ساختاری در بخش انرژی را شاهد باشیم که این تحول شامل محدود شدن نقش دولت و پررنگ شدن بخش خصوصی میباشد.
مسئله بعدی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که انرژی تا حدود دهه 90 میلادی به عنوان یک کالا در بازار مطرح بود اما بعد از دهه 90 میلادی، انرژی به عنوان یک خدمت مطرح شد و در حقیقت خدمات انرژی اهمیت پیدا کرده است که باعث شده دیگر ما مفهوم انحصار طبیعی را نداشته باشيم و بازار رقابتی شکل گيرد.
محورهای اصلی بحث:
- روند توسعه بخش انرژی ایران
- پیامدهای تداوم وضع موجود
- چالشهای بخش انرژی
- سیاستها و راهبردهای بخش انرژی
- تحولات در بخش انرژی جهان و تأثیرات آن بر بخش انرژی ایران
- راهبردهای بنیادی
سیستم انرژی ایران
اگر به سیستم انرژی ایران در تصوير بالا توجه كنيم خواهيم ديد همانند سایر جوامع، این سیستم از منابع شروع میشود و سپس به فرآورش، تبدیل، انتقال، توزیع تا مصرفکننده نهایی ادامه مییابد و سپس به انرژی مفید میرسد که این انرژی مفید، خدمات تولید میکند. مثلاً در بخش خانگی، دمای آسایش مورد نیاز است که این دمای آسایش میتواند توسط منابع گوناگون تأمین شود؛ بنابراین خدمات انرژی، مورد نیاز جامعه میباشد و به همین دلیل است که تحولات اساسی در بحث انرژی دنیا در حال شکلگیری است.
سیستم انرژی یک سیستم بههمپیوسته است و گسترش هر یک از بخشها بر دیگر بخشها تأثیر میگذارد. بهطور مثال اگر گاز را توسعه دهیم، اولين اتفاق اين است كه گاز جایگزین نفت سفید، نفت کوره و گازوئیل میشود و تحت این شرایط پالایشگاه تحت تأثیر قرار میگیرد. اگر پالایشگاه متناسب با این روند تغییر نکند، بهطور جدی به اقتصاد ملی خسارت وارد میشود.
در سال 1399 نزدیک 2500 میلیون بشکه معادل نفت، انرژی مصرف کردهایم كه نفت و گاز بيشترين سهم و انرژیهای تجدید پذیر كمترين سهم را داشتهاند.
در 30 سال آینده سهم گاز افزایش پیدا اما افزايش درصد سهم انرژیهای تجدید پذیر بیشتر خواهد بود. این مسئله مشروط به انجام سرمایهگذاریهای لازم در پارس جنوبی است که متأسفانه این سرمایهگذاریها انجام نشده و در کشور با بحران تعادل انرژی روبهرو هستیم که دامنه این بحران روز به روز گسترش مییابد.
با توجه به نمودارهاي بالا اگر رشد اقتصادی را 7 الي 8 درصد در نظر بگیریم و شدت انرژی به نصف کاهش پیدا کند، در 30 ساله آینده مصرف انرژی حدود 5/3 برابر خواهد شد علیرغم اینکه کارایی انرژی را هم افزایش داده باشيم.
اگر رشد اقتصادی 4 درصد را در نظر بگیریم و این شدت انرژی هم در 30 سال آینده روند نزولی داشته باشد حدود 2 برابر مصرف فعلی انرژی، انرژی اولیه لازم داریم.
یعنی نه تنها باید استهلاک ساختارهایی که در 100 سال گذشته در کشور شکل گرفته و انرژی را تأمین میکند، جبران شود بلکه همچنین 2 برابر این انرژی مورد نیاز است تا ما بتوانیم رشد اقتصادی داشته باشیم اما میدانیم که این رشد اقتصادی را در 10 سال گذشته نداشتهایم و در عین حال مصرف انرژی هم افزایش پیدا کرده است.
نوسانات موجود در شدت انرژی اولیه در کل اقتصاد ناشی از افزایش کارایی انرژی نبوده بلکه ناشی از درآمدهای اقتصادی مربوط به صادرات نفت و … میباشد.
همچنین روند مصرف انرژی اولیه در کشور یک روند کاملاً صعودی را در 10 سال گذشته طی کرده است. نمودارهای مربوطه در ذیل نشان داده شده است. متأسفانه از سال 97 به بعد اطلاعات حوزه انرژی اجازه انتشار پيدا نكرده است.
نسبت سوخت پالایشگاه نفت به ورودی نفت خام باید حدود 3 درصد باشد اما همواره بالای 5 درصد بوده و در طی سال 90 تا 97 افزایش پیدا کرده و به 5/8 درصد رسیده است.
همچنین خودمصرفی و تلفات شبکه گاز طبیعی باید حدود 5/1 درصد باشد که در حال حاضر حدود 5/7 درصد میباشد که این تلفات در شبکه گاز طبیعی بسیار بالا است.
مصرف گاز طبیعی در سال 98 حدود 210 میلیارد مترمکعب بوده است و 5/7 درصد آن نزدیک به 15 میلیارد مترمکعب در سال که برابر یک فاز و نیم پارس جنوبی است كه این تلفات در بخش شبکه گازرسانی ما فوقالعاده بالاست.
نمودار زیر روند تغییرات بازده نیروگاههای تحت پوشش وزارت نیرو را نشان میدهد که نکته قابل توجه این است که بازه نیروگاههای خصوصی از سال 92 کاهش داشتهاند و سال 97 حدود 24 درصد و متوسط کشور 34 درصد است و این امر نشان میدهد که چقدر تلفات خودمصرفی در این شبکه انرژیرسانی زیاد است و نکته دیگر اینکه خصوصیسازی به نحوی که در ایران شکل گرفته است نه تنها باعث افزایش کارایی نشده است بلکه باعث شده بازده نیروگاههای خصوصی حتی از بازده نیروگاههای مربوط به وزارت نیرو کمتر شود.
پیامدهای تداوم وضع موجود
- ادامه وضع موجود در اقتصاد انرژی باعث بحران عدم تعادل انرژی خواهد شد.
- تخریب منابع و گسترش تلفات انرژی باعث تخریب ثروتهای طبیعی خواهد شد.
- افزایش یارانه و هزینه انرژی باعث کاهش توان رقابت در اقتصاد خواهد شد.
- تداوم سطح پایین بهرهوری در اقتصاد باعث رکود اقتصادی و رشد بیکاری خواهد شد.
- افزایش هزینههای دولت و افزایش ناکارآمدی، کسری بودجه دولت، افزایش تورم و کاهش قدرت خرید مردم را به دنبال خواهد داشت.
بنابراین در اقتصاد انرژی دو مورد ضرورت دارند:
- تحول ساختاری در اقتصاد انرژی
این تحول ساختاری بایستی در راستای رقابت باشد و اینکه انرژی را به عنوان خدمات بشناسیم که در اینجا بخش خصوصی میتواند نقش مهمی را ایفا کند.
- احیای منابع در حال تخریب
تلفات بخش عرضه و مصرف نهایی انرژی در سال 97، معادل 1100 میلیون بشکه معادل نفت پتانسیل صرفهجویی بوده است که با قیمت فعلی بازار نفت جهان یا به قیمت انرژی کشور چون ترکیب نفت و گاز نزدیک به 45 میلیارد یورو در سال است؛ بنابراین این تخریب منابع زمانی میتواند احیا شود که کارایی در اقتصاد انرژی شکل گیرد.
عوامل ناکارآمدی در بخش انرژی
- تسلط انحصار دولتی بر بازار و حجم گسترده یارانه انرژی
- تغییرات دستوری قیمت انرژی و محدود بودن عملکرد سازوکار بازار
- تأمین تعادل انرژی از طریق توسعه ظرفیت عرضه انرژی
- سهم بسیار بالای منابع فسیلی در سبد انرژی اولیه و تأکید بر گازرسانی به هر قیمتی
- تأثیرات مخرب بخش انرژی بر محیطزیست
- هزینه بالای مدیریت و تصمیمگیری در بخش انرژی (عدم تغییر ساختار پالایشگاهها به موازات گسترش شبکه گازرسانی باعث شده است سالانه حدود 8 میلیارد یورو اقتصاد ملی ضرر کند).
- محدود شدن دسترسی به منابع انرژی اولیه
- محدودیت دسترسی به سرمایه
چالشهای نهادی
- تقلیل جایگاه حکمرانی به سطح مدیریت بنگاهی و فعالیتهای اجرایی (وزیران بخش انرژی در حد مدیران عامل بنگاهها عمل میکنند و دید بلندمدتی ندارند و درگیر مسائل اجرایی روزمره هستند)
- نبود راهبردهای مشخص برای تحول ساختاری در بخش انرژی
- نقش گسترده مستقیم و غیرمستقیم دولت در تأمین تعادل انرژی و مقابله با تغییر
- کافی نبودن انگیزه بخش خصوصی و مصرفکنندگان انرژی برای بهینهسازی انرژی
- محدود بودن تقاضا برای بهینهسازی انرژی (نبود مطالبات و مشارکت اجتماعی)
- محدودیت در دسترسی به منابع، اطلاعات، فناوری و دانش فنی
سیاستهایی که در ده سال گذشته در اسناد بالادستی کشور شامل سیاستهای کلی نظام در مورد انرژی، سیاستهای کلی اصلاح الگوی مصرف، ابلاغ سیاستهای “اقتصاد مقاومتی”، ابلاغ سیاستهای “محیطزیست”، قانون هدفمندسازی یارانهها، قانون اصلاح الگوی مصرف، ماده 12 قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر، برنامه ششم توسعه، سند ملی راهبرد انرژی و آییننامه بازار انرژی و محیطزیست تدوین شده است که همگی بر کاهش شدت انرژی تأکید داشتهاند، نشان میدهد که اگر این سیاستها اجرایی میشدند در طول 7 یا 8 سال دهه 90 ما حدود 3/7 میلیارد بشکه معادل نفت صرفهجویی انرژی داشتیم و این عدم تحقق سیاستها چیزی جز افزایش شدت انرژی، افزایش یارانههای انرژی و تداوم انحصار دولتی در بازار انرژی را به دنبال نداشت.
تأثیرات روندهای جهانی انرژی
- پیمان توسعه سبز اتحادیه اروپا
- تصویب در پارلمان: ژانویه 2020
- شروع اجرا: سال 2023
- موضوع پیمان: پیمان توسعه سبز یک قانون نیست بلکه راهبرد برای توسعه پایدار جامعه است.
- سیاستهای انرژی در آسیای شرقی
- به هم پیوندی طرح مبادله انتشار (ETS) چین، ژاپن، کره جنوبی
- کاهش زمان اوج انتشار گازهای گلخانهای در چین به 2030- 2026
- تأثیرات تحولات جهانی بر بخش انرژی جهان
- کاهش مصرف سوخت پایه کربنی که توسط موارد زیر حاصل شد.
- جایگزینی با انرژی تجدید پذیر
- جایگزینی با E – Fuel
- به دام اندازی گازهای گلخانهای
تحولات انرژی در جهان: مقررات زدایی و توسعه رقابت
- ارتقا توان حاکمیتی در بخش انرژی و تغییر رویکردها
- مأموریت حکمرانی برای کاهش هزینههای اجتماعی
- شفافسازی و تسهیل دسترسی به اطلاعات
- محدود نمودن دیوانسالاری و توسعه دستگاههای هوشمند
- توسعه رقابت – گسترش سیستمهای پراکنده و مقیاس کوچک
- کاهش هزینههای تولید و اجتماعی
با توجه به مطالب ذکر شده برای کشور ما تهدیدها و فرصتهایی به وجود آمده است که در ادامه به آنها اشاره میشود.
تهدیدها
- جایگزینی ترکیب فراوردههای نفتی سبک با الکتروسوخت
- کاهش مصرف نفت در جهان و به صفر رسیدن آن در بازارهای مهم جهان
- محدود شدن سهم ایران در بازارهای جهانی نفت
- کاهش درآمدهای صادراتی کشور و افت سرمایهگذاری در اقتصاد
فرصتها
- افزایش سهم گاز طبیعی
- پتانسیل بالای انرژی خورشیدی در ایران
- تولید و صادرات الکتروسوخت (E – Fuel)
- وجود زیرساخت مناسب برای صادرات هیدروژن (تا سال 2040 اتحادیه اروپا برای شبکه هیدروژن حدود 60 میلیارد یورو سرمایهگذاری را شروع کرده است).
راهبردهای بنیادی بخش انرژی
- ایجاد تحول ساختاری در بازار انرژی و شکلدهی به بازار خدمات انرژی
- تقویت نظام حکمرانی و گذر حاکمیت از بنگاهداری
- توسعه فعالیت بخش خصوصی و گسترش رقابت در بازار
- شکلگیری قیمتهای انرژی بر اساس تعامل عوامل بازار و کمیابی منابع و هزینههای اجتماعی
- ارتقای بهرهوری و کارایی انرژی
- اصلاح سازمان کار و ساختارهای فنی
- توسعه زیستبوم نوآوری
- گسترش انگیزه برای فعالیت بخش خصوصی
- توسعه و کاربرد فناوریهای نوین
- گذر به مدیریت حرفهای
- توسعه زیرساختهای فنی
- شکلگیری بازارهای دانش، فناوری و خدمات انرژی
- شبکههای مراکز تحقیقاتی، شرکتهای توسعه فناوری و خدمات انرژی
- تسهیل دسترسی به اطلاعات و فناوری
- تسهیل دسترسی به منابع اقتصادی و سرمایه
- توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهبرداری از منابع محلی
- بهرهبرداری از منابع محلی برای تأمین تقاضای انرژی محلی
- توسعه سیستمهای پراکنده
- زنجیره توسعه و کاربرد فناوریهای انرژیهای تجدیدپذیر
- کاهش آلودگی محیطزیست و توسعه اقتصاد سبز
- گذار به سیستم انرژی کمکربن و اقتصاد انرژی سبز
- کاهش تولید و انتشار آلایندههای محلی و گازهای گلخانهای
- گسترش اقتصاد چرخشی و فرهنگ توسعه پایدار
- بهرهبرداری بهینه از منابع نفت و گاز
- بهرهبرداری از منابع هیدروکربوری با توجه به تحولات جهانی انرژی
- ایجاد تحول در کسبوکار در بخش انرژی و گسترش فعالیتهای دانشبنیان
- گسترش همکاریهای بینالمللی
- توسعه فناوری و کسبوکار دانشبنیان
- همکاری با شبکههای علمی حرفهای در زمینه انرژی
- حمایت از کنسرسیومهای شرکتهای ایرانی با شرکتهای محلی، ملی و بینالمللی